سلام و درود بر دوستان و خوانندگان عزیز.

اگه روز آخر آموزشی برگه امریه رو دادن دستتون و روش نوشته تیپ 181 زرهی اسلام آباد غرب لطفا پشمایی که ازتون ریخته رو جمع کنید و بزارید سر جاش چون اونقدرایی که اسمش ترسناکه در واقعا ترسناک نیست.

خب دوستان من خودم در تاریخ 19/9/1396 به خدمت اعزام شدم و در پادگان آموزشی 02 نزاجا دو ماه خیلی خوب و خاطره انگیز رو گذروندم بعدش طبق امریه ام در تاریخ 25/11/96 به پادگان الله اکبر که محل استقرار تیپ مذکور در شهرستان اسلام آباد غرب هست اعزام شدم.

 

پشم ریزان بنده

 

خب بذارید از اونجا شروع کنم که ساعت 5.50 دقیقه رسیدم دم در پادگان؛یه اتاق کوچولو در حد سه چهار متر داشت که متوجه شدم اونجا محل بازرسی بدنی و ثبت ورود و خروج دژبانی هستش.رفتم داخل و برگه امریه ام رو دادم بهش و اونم ثبتش کرد و بدون اینکه تفتیشم کنه گفت برو بچه ها نشونت میدن کجا باید بری"موضوعی که نظرمو جلب کرد این بود که همه دژبانا سرباز بودن نه گروهبان"یکم رفتم جلوتر هوا صاف بود اما مشخص بود قبلش خیلی بارون زده،یه سرباز دژیان دیگه گفت جدیدی؟گفتم اره با دست به یه جای دور اشاره کرد و گفت اون نورو میبینی؟برو اونجا آجودانیه.منم راه افتادم.رسیدم آجودانی امریه ها رو گرفتن یه سرهنگی"علی خدارحمی" مارو که 100 نفری میشدیم ظاهرا طبق مهارت هامون اما باطنا طبق شکل و قیافه و هیکل و نیاز یگان ها تقسیممون کردن.من افتادم گردان 396 توپخانه.

این بود سرنوشت کوتاه من در این پست"حالا بعدا در پست های دیگه از خاطرات و اتفاقاتی که برام اونجا افتاد بیشتر میگم"

 

خب حالا این تیپ چجور جاییه داداش؟

اولا انقد داداش داداش نکن آشخور ما خودمون یه گونی داداشیم

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

King4ever2016 tarjomeh0t0100 blacknight app-mastertools مــاه بــــــانو سئو، تدوین استراتژی، طراحی سایت Infinity ???? كمي حرف راست